دادِ دل | لبریزم از عشق
امروز لبریزم از عشق
به نام مَــــــ💕ـــهدی
سرشارم از بهانه های بی بهانه برای قلم زدن به نام ت
امروز لبریزم از عطر ظهوری که دیشب مرا میهمانش کردی
امروز دل م را با عطر روزگار ظاهر بودنت
به حوالی قلب عاشقانت فرستادم
تا همه در آرامش م سهیم باشند
امروز لبریز از اشتیاق م به نام ت
که تا آقایی همچون مَــــــ💕ـــهدی را دارم دل آرامم در زمین
دل م دلخوش به حضورت عشق من :
دل م آرام :
اگر به ظهورت هم نرسیدم دوستانی دارم
که عاشقانه در روزگار ظهورت میهمان ت می شوند
و تو را می بینند
دل م هوای ظهور کرده
امروز دل م به عطر پیراهنت :
سر به عشق آباده ظهورت زده تا کمی در آرامش آسمانی ات
آرام بگیرد
می دانم ظهور بهانه است
تو در لحظه های خلقت همیشه ظاهری :
اما دعایی کن عشق من
که چشم نابینای من : تو را بی حجاب تعلقات دنیایی ببیند
- ۹۲/۱۱/۱۰